حدود سه قرن است که از زمان اختراع پیانو تا به امروز می گذرد. که در این سه قرن چهره هایی درخشان در عرصه نوازندگی پیانو ظهور کرده و نام خود را در تاریخ ثبت نموده اند. ما در این مطلب سه پیانیست برتر آلمانی را می خواهیم به شما معرفی کنیم، که شاید نام این هنرمندان برای شما نیز آشنا باشد. اگر مایلید با این سه نوازنده پیانو آشنا شوید، با ما همراه باشید…
پیانیست های نابغه آهنگساز آلمانی:
کلارا ویک شومان
خانم کلارا جوزفین ویک شومان موسیقیدان آلمانی، یکی از پیانیست های برتر زمان، آهنگساز و همسر روبرت شومان Robert Schumann آهنگساز بود. کلارا شومان از سن 5 سالگی از محضر پدرش، فردریش ویک Friedrich Wieck استاد مشهور پیانو، تمرین می دید. شروع یادگیری موسیقی او در حالی بود که کلارای جوان در سن 4، 5 سالگی تنها چند کلمه می توانست صحبت کند! در واقع همه چیز برای او تا سن 8 سالگی کاملا بی اهمیت بود.
کلارا شومان از سن 13 سالگی تا ازدواجش دوره ای حرفه ای فوق العاده ای را به عنوان یک پیانیست سپری کرد. با اینکه برای ازدواج با شومان با مخالفت شدید پدرش روبرو شد، اما 1840 با وی ازدواج کرد. کلارا بعد از ازدواج و حتی با داشتن هفت فرزند همچنان به اجرا و آهنگسازی ادامه می داد. که فرزند هشتم وی در زمان نوزادی از دنیا رفت. او در تورهای مختلف همسرش، او را همراهی می کرد و شهرت خود را از سطح آلمان نیز فراتر برد و همچنین به دلیل فعالیتهای وی، همسرش روبرت نیز در اروپا شناخته شد.
از آثار او میتوان به ترانه ها، قطعه های پیانو، کنسرتوهای پیانو، پیانو تریو، قطعه هایی برای کُر و سه رومنس برای ویولن و پیانو اشاره نمود، که این سه رومنس را به مناسبت تولد همسرش، در سال 1853 ساخته است و به جوزف یواخیم Joseph Joachim تقدیم نمود، کسی که آنها را برای پادشاه، جورج هانور پنجمGeorge V of Hanover اجرا کرد. یواخیم این قطعات را “لذتی معنوی و شگفت آور” نامیده است.
پیشنهاد مطالعه: معرفی ۲ بانوی حرفه ای پیانیست ایرانی
لودویگ فان بتهوون
Ludwig van Beethoven، موسیقی دان و آهنگساز اهل آلمان بود. وی شخصیتی مهم در انتقال بین دوره های کلاسیک و رمانتیک در موسیقی غرب بود و یکی از بزرگترین آهنگسازان اروپایی محسوب می شود.
بتهوون در بن متولد شد. استعداد موسیقی اش در سنین کودکی آشکار بود، و در ابتدا توسط پدرش یوهان فان بتهوون به سختی و فشرده آموزش داده میشد. وی بعدها توسط آهنگساز و رهبر ارکستر، کریستیان گوتلوب نیفه و بعد از آن توسط «مادرِ دوم» (نامادری) خود هلن فان برونینگ، که به فرزندانِ شوهرش با محبت پیانو می آموخت، از زندگی خانگیِ ناکارآمد رهایی یافت و در سن ۲۱ سالگی، به وین نقل مکان کرد و در آنجا آموختن آهنگسازی را با یوزف هایدن ادامه داد.
در سال 1787 برای با “موتزارت” ملاقات نمود و به ادامه آموزش هایش پرداخت. موتزارت برای اولین بار، پس از شنیدن آوای موسیقی که از پیانوی لودویگ توسط بتهوون برمی خاست، گفت: ” نام این پسر را به یاد بسپارید. یک روز مردم دنیا را وادار می کند که درباره اش به بحث و گفتگو بپردازند.”وی در طول زندگی خود آثار بسیاری را آفرید که از مهمترین آنها میتوان به، نُه سمفونی، پنج کنسرتو پیانو، یک کنسرتوی ویولن، سی و دو سونات پیانو، شانزده کوارتت زهی، دو مس و اپرای فیدلیو اشاره نمود.
آثار بتهوون در همهٔ سبک ها از جمله اصلی ترین «رپرتوار موسیقی کلاسیک» در نظر گرفته می شود. همچنین از او به عنوان کسی که رابطهٔ دردسرساز با معاصرانش داشته است، یاد می کنند.
یوهان سباستیان باخ
Johann Sebastian Bach، آهنگ ساز و نوازندهٔ ارگ و هارپسیکورد اهل آلمان بود که آثارش برای دستهٔ آواز، ارکستر و تک سازها، تقریباً تمام انواع متفاوت موسیقی دورهٔ باروک را در بر میگیرد و موسیقی آن دوران را به بلوغِ خود رسانده است.
پیشنهاد مطالعه: بهترین مارک پیانو دیجیتال در ایران
یوهان سباستین باخ در 21 مارس 1685 در آلمان به دنیا آمد. اکثر اعضای خانواده ی وی هنرمند بودند و سطح آنها بالاتر از نوازندگان محلی بود. باخ در ده سالگی یتیم شد و از آن پس با برادر خود زندگی میکرد و در همان سال ها یادگیری رسمی انواع سازهای موسیقی برای او امکان پذیر شد.
باخ ابتدا نوازنده ارگ کلیسایی و دربار بود، در همان زمان نیز توانایی های آهنگسازی خود را پرورش داد و از آنتونی ویوالدی، درس های زیادی آموخت و بسیار الهام گرفت.
باخ از سبک های مختلف موسیقی از سراسر اروپا، از جمله فرانسه و ایتالیا در آثار خود استفاده کرده است. او با استفاده از کنترپوان، چندین ملودی را به طور همزمان می نواخت، و همچنین فوگ ها را، و تکرار ملودی با تغییرات جزیی برای خلق آثاری بسیار دقیق از مهارت ها و تکنیک های او بود. او بهترین آهنگساز عصر باروک و یکی از مهم ترین شخصیت های موسیقی کلاسیک در همه دوران ها به شمار می رود.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل از هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگ ترین آهنگ سازان غرب در سنت تُنال مشهور ساخته است. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیت ها و پارتیتاها برای ساز شستی دار، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰ تا از آن ها برجا مانده است را می توان نام برد.
هیلدگارد بینگنی
هیلدگارد بینگنی به آلمانی Hildegard von Bingen، ۱۰۹۸ – ۱۷ سپتامبر ۱۱۷۹؛ که با نام حضرت هیلدگارد یا حکیمهٔ رودخانهٔ راین نیز شناخته می شود، نویسنده، آهنگساز، فیلسوف، تارک دنیا در کلیسای بندیکین آلمان، نقاش و علامهٔ علوم بود.
وی متون علمی و تخصصی گیاه شناسی و داروشناسی را به صورت نامه، ترانه های مذهبی و اشعار می نوشت و احتمالاً اولین نمایش نامهٔ اخلاقی نوشتهٔ وی می باشد. او همچنین مدیریت نقاشی های مینیاتور درخشان را بر عهده داشت. هیلدگارد بینگنی با نگاهی باریک بین به دیدگاه های مسلط فلسفی و کلامی زمانه خویش می تاخت. در دورانی که او می زیست کلیسا چنین القاء می کرد که زنان به اتکاء نیروی خویش توانایی درک مسائل فلسفی را ندارند. هیلدگارد این اندیشه را به چالش می کشید.
مجموعه نفیس آثار وی در زمینه سکانس (تکرار یک قطعه ملودیک در گامهای مختلف) و همچنین سرودهای روحانی، جایگاهی خارج از سنتهای موسیقی حاکم دارد. همچنین مجموعه گرانبهای «سمفونی هارمونی الهامات آسمانی» وی دارای بیش از هفتاد سرود مذهبی و نیایش های دلنشین است.
بیو گرافی یوهانس برامس
یوهانس برامس در ۷ مه سال ۱۸۳۳ متولد شد. پدرِبزرگ برامس اهل هایده در هولشتاین و مرد فقیری بود. پدر یوهانس، بر خلاف میل خانواده اش، حرفهٔ موسیقی را دنبال کرد و در سال ۱۸۲۶ وارد هامبورگ شد و در آنجا به عنوان نوازندهٔ سازهای زهی و بادی مشغول به کار شد. اولین آموزشهای موسیقی یوهانس را پدرش به وی آموخت او همچنین نوازندگی ویولن و ویلن سل را فرا گرفت. در پی آن برامس از سال ۱۸۴۰ نزد «اتو فریدریش ویلیبالد کوسل» آموزش پیانو را شروع کرد.
یوهانس برامس زمانی که نوجوان بود به یک موسیقی دان فاضل و کامل تبدیل شده بود و از استعدادش در مهمانخانه های محلی، در فاحشه خانه ها و در لنگرگاه های شهر استفاده می کرد تا پولی را کسب کند و خانواده اش را از موقعیت های مالی سخت و طاقت فرسا رها سازد.
در سال ۱۸۵۳ میلادی برامس به منتقد موسیقی و آهنگساز معروف آلمانی، رابرت شومان معرفی شد. دو مردی که به سرعت در کنار هم ترقی کردند، و شومان در دوست جوان تر از خودش، امید وافری برای آینده ی موسیقی تصور می کرد. او برامس را به یک نابغه تبدیل کرد و به طور آشکار “عقاب جوان” را در مقاله ای معروف ستایش کرد.
در سال ۱۸۵۴ میلادی شومان بر اثر بیماری از کار افتاد. در نشانه ای از ارتباط نزدیکش با مربّی او و خانواده اش، یوهانس برامس از همسر شومان، کلارا، در اداره ی کار و بار خانگی و امور مربوط به خانه ی او کمک و مساعدت کرد. مورخان حوزه ی موسیقی معتقدند که برامز به زودی عاشق کلارا شد، در صورتی که کلارا به نظر نمی رسید که در صدد جبران کردن تحسین و پسند برامس باشد. حتی بعد از مرگ شومان در سال ۱۸۵۶ میلادی، هر دو آنان فقط به صورت دوست باقی ماندند.
یوهانس برامس چندین سِمت و منصب های مختلف از قبیل رهبر ارکستر گروه کُر بانوان را در هامبورگ بر عهده داشت که در سال ۱۸۵۹ برای آن منصوب شده بود. او همچنین به نوشتن موسیقی خود ادامه داد. که آثار و اجراهای وی شامل، ردیف موسیقی و نغمه ی شش سازه در سطح سی ماژور، موسیقی کُنسرتو پیانو شماره ۱ در ر مینور، تِریو پیانو شماره ۳ در دو مینور، ویلن سوناتا در ر مینور، ردیف پنجگانه در فا ماژور و ردیف پنجگانه در سل ماژور می باشد.
همچنین در سال ۱۸۶۸ میلادی به دنبال مرگ مادرش یکی از بهترین قطعه های هنری خود را با نام “فاتحه ی آلمان” “Ein German Requiem” را تمام کرد؛ که به عنوان یکی از مهم ترین قسمت های آواز دسته جمعی ذکر که در قرن نوزدهم خلق شده است شناخته می شود.
یوهانس برامز هرگز ازدواج نکرد، به دنبال کوشش شکست خورده ی او در جهت معشوقه اش، کلارا شومان، یوهانس برامس یک رشته و زنجیره ی کوچکی از ارتباطات دوستانه را همچنان ادامه داد.
تا پایان زندگی اش در وین ماند. تابستان ها را با مسافرت کردن در سر تا سر اروپا سپری می کرد و تورهای کنسرت را همچنین به بهترین شکل در راه و مسیر قرار می داد.
در طی دوره ی ده ساله ی او، برامس چندین قطعه ی موسیقی مجلسی نوشت، با کلارینت نواز (موسیقی قره نی زن) ریچارد مولفلد برای سلسله ای از آهنگ ها به صورت یک تیم در آمد؛ آهنگ هایی که شامل “تِریو برای کلارینت، سِلو و پیانو” به همان خوبی “پنجگانه برای کلارینت و ردیف ها” است.
در طی سال های بعد به دلیل فروش خوب آهنگ وی، به دور از زرق و برق و افراط، زندگی ساده ای را در آپارتمان ساده ی خود شروع نمود. برامس به خوبی یک سرمایه گذار باهوش و زرنگ در بورس سهام و ارز شد. ثروت و دارایی او، اما مورد رقابت قرار گرفت توسط سخاوت و خیرخواهی او، به طوری که برامز اغلب پولش را به دوستان و شاگردانِ جوانِ موسیقی می داد.
در ۲۰ مِی سال ۱۸۹۶ دوست قدیمی او، کلارا شومان بعد از طی چندین سال مشکلات بیماری درگذشت. در حوالی این زمان، سلامتی خودِ برامز رو به زوال بود. پزشکان دریافتند که کبد او در وضعیت بد و ضعیفی است. با وجود این بیماری، برامس آخرین اجرای موسیقی اش را در مارس ۱۸۹۷ در وین انجام داد. و سرانجام یک ماه بعد، در سوم آپریل ۱۸۹۷ بر اثر عوارض ناشی از سرطان درگذشت.
روبرت شومان
روبرت شومان (همسر کلارا ویک شومان) در شهر تسویکاو، ایالت زاکسن، آلمان به دنیا آمد. وی فرزند پنجم و آخرین فرزند خانواده بود. مادرش پیانو می نواخت و به فرزند خود از هفت سالگی درس پیانو داد. پدر وی ناشر و کتاب فروش بود و در خانه، کتابخانه ای شایسته داشت. روبرت با عشق به ادبیات بزرگ شد و علاقه مندی به ادبیات را از پدرش به ارث برده بود.
بطوریکه در ۱۴سالگی یک مقاله دربارهٔ علم موسیقی و زیبایی های آن نوشت و آن را به کتابی که توسط پدرش ویرایش شده بود و (چهرهٔ انسان های مشهور) نام گرفته بود، اضافه نمود. او خواننده پرشور آثار ادبی نیز بود و شعر می سرود و رمان می نوشت.
پس از مرگ پدر، روبرت شومان که در فکر تأمین زندگی خانواده بود، شهر زادگاه خود، تسویکاو را ترک کرد و برای تحصیل حقوق به لایپزیگ رفت. در لایپزیگ موسیقی همه جا حضور داشت، به همین دلیل در این شهر در برابر موسیقی تاب و توان را از دست داد و در موسیقی موسیقی گام برداشت.
شومان به مباحث نظری نیز علاقه مند بود. به همراه معلم پیانوی خود، فریدریش ویک نشریه ای پایه گذاری کرد به نام “مجله جدید موسیقی” که تا به امروز در آلمان منتشر می شود. ویک استعداد و پشتکار شومان را سخت می ستود، اما وقتی باخبر شد که او به دخترش کلارا دل بسته است، به شدت خشمگین شد. و به هر ترفندی دست میزد تا دلدادگان جوان را از هم جدا کند.
اما سرانجام هنگامی که کلارا به سن قانونی رسید، آنها موفق شدند با هم پیوند زناشویی ببندند.
آنها در سال های اولیه زندگی پرشورشان، زوجی بسیار خوشبخت بودند. کلارا در نقش کدبانوی خانه چند بچه به دنیا آورد و خانه را به خوبی اداره می کرد. او در عین حال تلاش می کرد در کنار خانه داری، کار نوازندگی و آهنگسازی را دنبال کند.
اما دوران شادمانی آنها زودگذر بود. شومان به زودی به بحران روحی سنگینی دچار شد که انگیزه واقعی آن تا امروز ناشناخته مانده است. بطوری که در تمام اوقات با اندوه و افسردگی دست به گریبان بود و دو سال آخر زندگی را در آسایشگاهی در بن گذراند. تا اینکه در ۲۹ ژوئیه ۱۸۵۶ در شهر بن درگذشت.
از آثار اصلی و محبوب وی می توان به کنسرتوی ویولن سل، کنسرتوی ویولون، قطعه مس و قطعه عزای رکوئیم، آثار بی شمار برای پیانو از جمله صحنه های کودکی و ۳ سونات، ۴ سمفونی کامل و ۲ سمفونی ناقص اشاره نمود.
مطالعه باعث بهتر شدن سبک زندگی کردن در جامعه میشود. همانطور که میدانید لذت مطالعه در خواندن مطلبی جذاب، مفید و قابل درک است که کمک شایانی به بازدهی مغز شما میکند. پس سعی ما تولید کنندگان محتوای متنی در وب سایتها، بازنویسی مطالب مهم و کاربردی به صورت جذاب و کاملتر است. امیدوارم مطالب گفته شده در این مطلب برای شما مفید واقع شود.
گردآوری شده توسط: فروشگاه لوازم موسیقی آلیک موزیک